پنجشنبه, 09 فروردین,1403

همه مطالب

مقالات

مطالب موجود برای ' رمان افغانستان'
یوسفی بدون برادر، موسایی بدون معجزه؛
داستان «آوازهای روسی» نیز با آن‌که روایتی مدرن از انسان امروزی است اما در بطن خود اسطوره‌ای و حماسی است. اسطوره‌ آوازهای روسی بیشتر رنگ و بوی دینی دارد. یعقوب، خان‌زاده وَرثی 1 در اولین سفر خود، ازیک‌طرف، سودای علم‌آموزی و از سوی دیگر، با...
ﺳﻪشنبه، 03 اردیبهشت 1398 - 16:57
به خانه برمی‌گردیم با خنجری در پشت...
یعقوب تشنه‌لبی است در جستجوی همان کوزه‌ی گمشده‌ای که درست برابر چشمانش قرار دارد. و اگرچه کوزه، شکسته است، پامال شده است، در میان جدال چپها و مجاهدها و در گذر زمانه از سنت به تجدد، کهنه و رنجور شده، هنوز همان ورث است و هنوز همان خانه‌ایست که باید به ...
ﺳﻪشنبه، 03 اردیبهشت 1398 - 10:50
«آوازهای روسی» احمد مدقق به گوش صرب‌ها رسید
«آوازهای روسی»، در افغانستان و دوران مبارزات گروه‌های مختلف مردمی علیه شوروی می‌گذرد. در این میان، جوانی متمول و دانشجوی افغانستانی می‌کوشد تا هم از جنگ و هم از خانواده خود دور بماند و مشغول درس خواندن و علایق خویش از جمله هنر باشد، اما ر...
ﺳﻪشنبه، 21 اسفند 1397 - 17:11
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش...
آنچه در داستان باعث شده است یعقوب دوباره به کابل برگردد، عشق نافرجام او به مبارکه است و آنچه پای او را به حزب خلق باز می‌کند سرگردانی‌اش در کابل است. دنبال فرزام میرود و به خاطر شرکت در تظاهرات آنها زندانی می‌شود وتنها راه گریز از زندان برای او همکار...
پنجشنبه، 16 اسفند 1397 - 16:49
این تراژدی هیچ تماشاگری ندارد...
در اعماق بی هویتی و ناخودآگاهی، عقل هم کارکرد خود را از دست می دهد. در این هنگام عقل نه تنها راهگشا نیست بلکه توجیه کننده ای است برای راه رفته! برای آن کسی که نمی خواهد بپذیرد اسیر جبر زمانه شده، همواره بهانه هایی وجود دارند تا از زیر بار سنگین حقیق...
ﺳﻪشنبه، 14 اسفند 1397 - 14:18
«روایتی از دیروز و امروز مردمان افغانستان»
تمامی افرادی که با یعقوب ارتباط داشته‌اند می‌میرند، البته همه افراد دنیا خواهند مرد اما توجه کانونی نویسنده بر مرگ آشنایان یعقوب در طول روایت مشهود است. کدام کهن‌الگو این چنین با مرگ و نابودی عجین است؟ فرشته مرگ یا همان عزرائیل که هر کس با او مرتبط ب...
دوشنبه، 13 اسفند 1397 - 08:42
درون های تهی ،تفنگ های پر
یعقوب از این جهت به خالد شخصیت اصلی رمان «همسایه ها» اثر «احمد محمود» شباهت دارد. خالد هم قهرمانی است که برای مبارزات خود هیچ آرمان وهدف والایی ندارد .ولی تفاوتی که بین شخصیت خالد و یعقوب وجود دارد این هست که خالد هنوز نوجوان ...
شنبه، 11 اسفند 1397 - 15:37
شاعرانگی ات را نباز!
کشمکش بر سر عشق و جامعه است. جدال شاعرانگی شخصیت‌ها و آرمان‌های اجتماعی یا وقایعی که مقدم بر جوشش شعر است. عاطفه و احساساتی که هر بار به‌گونه‌ای از شخصیت اصلی یعنی یعقوب دور می شود و او هیچ‌گاه توانایی نجات آن را ندارد و البته این نه تنها تقدیری است ...
شنبه، 04 اسفند 1397 - 15:36
بی‌مادری
زن‌ها در کمترین کنش‌اند در داستان. سهم مبارکه به خیالات گاه‌گداری‌ست که یعقوب دارد و سرفه‌هایی که بعد از رسیدن به ورث از پشت در می‌شنود. رخشانه هم در صورتی سبزه و ابروهایی پرپشت خلاصه شده که یادآور مبارکه و شکست‌های پی در پی یعقوب باشد. زن های داستان...
پنجشنبه، 02 اسفند 1397 - 15:33
عشق و تاریخ، پا به پای هم!
گرچه جنبه تاریخی رمان به سایر جنبه‌ها می چربد اما نمی‌شود ازعشقی گذشت که یکی دیگر ازموضوعات محوری این رمان محسوب می‌شود. عشق پسرخان به دختری رعیت، درفراز و نشیب تحولات درونی و بیرونی یعقوب بسیار موثر افتاده است عشقی که با مرگ مبارکه شکلی ابدی به خود ...
چهارشنبه، 01 اسفند 1397 - 10:54
صفحه 1 از 2ابتدا   قبلی   [1]  2  بعدی   انتها   

جستجو