ﺳﻪشنبه, 28 فروردین,1403

همه مطالب

مقالات

رمان تاریخی - مذهبی؛ بایدها و نبایدها
 

رمان تاریخی - مذهبی؛ بایدها و نبایدها

چهارشنبه، 06 آبان 1394 | Article Rating

بازگو تا قصه درمانها شود بازگو تا مرهم جانها شود

مولوی

رمان تاریخی - مذهبی در ایران مقوله ای جدید است که برای تبیین آن لازم می آید برخی کلید واژه ها نظیر «رمان »، «تاریخ » و «مذهب » مورد مداقه قرار گیرد.

«رمان » چیست و کارکرد آن کدام است؟

رمان اثر هنری است پس برای تبیین مفهوم رمان و کارکرد آن باید مفهوم کلی «هنر» همراه با کارکرد، نقش و هدف آن روشن شود.

«فرانسیس بیکن » هنر را رابطه انسان با محیط طبیعی دانسته است. (1) a Joute a la nature L|art c|est lhomme با در نظر گرفتن این رابطه یا نسبت، کارکرد و عمل و وجود انسان در نظامهای مختلف فکری می تواند ویژگیهایی را بیان کند، بنا به تعریف مذکور نوع نگرش انسان به هنر به لحاظ ساختار فکری می تواند تغییر یابد و هنرهای بومی یا محیطی شکل گیرند و... (2)

از سوی دیگر هنر با دارا بودن خصیصه Adaptation یا تطبیق دهی انسان با محیط بنا به ویژگیهایش شایان توجه قرار می گیرد. آن ویژگیها را می توانیم به اختصار چنین تبیین کنیم:

رابطه ویژه هنر و حقیقت; داشتن زبانی نمادین و تفسیرپذیر.

در باب رابطه ویژه هنر و حقیقت «ارنست کارسیرر» (3) در «فلسفه روشن اندیشی » می گوید: «مبنای حقیقت و هنر یکی است » و «بوالو» در همین باب بر آن است که: «فقط از طریق حقیقت می توان به زیبایی رسید - همچنین - هیچ چیزی جز حقیقت زیبا نیست، (4) فقط حقیقت مطبوع است » (5) چرا؟ به گمان ما بدان سبب که زیبایی خود اثری است از آثار بهشت; که در عالم ذر انسانها همگی الحان موزون سپاه بهشتی را می شنوند که: «الست بربکم؟ قالو بلی ». مولوی گوید:

مؤمنان گویند کاثار بهشت نغز گردانید هر آواز زشت ما همه اجزای آدم بوده ایم در بهشت آن لحنها بشنوده ایم گرچه بر ما ریخت آب و گل شکی یادمان آمد، از آنها چیزکی

محمد مددپور در کتاب «تجلی حقیقت در ساحت هنر» در همین مورد می نویسد: «حقیقت متعالی از تفکر بشری است; تفکر بشری در واقع در نسبت با این حقیقت است که تحقق پیدا می کند (6) «آ. شلینگ » نیز سخنی به همین مضمون دارد: «من به این یقین رسیده ام که بالاترین کنش خرد که بر تمامی ایده ها حکومت می کند، کنش زیباشناسانه است... و به قول هایدگر «هنر» حقیقت را کشف نمی کند، بل نسبتی با آن را می آفریند». (7)

اما ملاحظات اجتماعی شرایط کنونی بیانگر چه مساله ای است؟ می دانیم که اندیشه و فرهنگی را مدرن می خوانند که با «نمادها»، «باورها» و «خرافه های » سنتی مبارزه کند و با آرمانهای مدرنیته Modernite و خردباوری یا راسیونالیسم و نیز بینش دنیوی (وقایع) همراه باشد. (8) بنابراین مدرنیته در سطح وقایع که قابلیت تجزیه، تحلیل و محاسبه عقلانی را دارد برجای می ماند و به عمق حقیقت وارد نمی شود و اصولا مباحثی نظیر حقیقت را غیرواقعی می داند و در این چالش جایی برای دریافتهای غیرعقلانی و ناملموس باقی نمی ماند از آن روی که به قول هابرماس «تکنولوژی به مثابه ایدئولوژی و فلسفه » عمل می نماید.

«شلینگ » تعمق در هنر را شالوده فلسفه می داند و نظیر بسیاری از فلاسفه حقیقت را در هنر می جوید (9) و به آن سبب که روزگار مدرن و مردم تغییر یابنده (امروز) جهانی است بدون ذات و ماهیت، اما هنر با توجه به ذات و ماهیتی که ناشی از حقیقت است، قلمرو ممتاز بازتاب اندیشه می شود; چنان که هایدگر نیز می گوید: «علوم و فلسفه ناتوان از گشایش راز هستی اند، اما هنرمند دانای این راز است. قلمرو هنر عرصه ویژه (10) جلوه این هستی و بودن، برای یادآوری به انسان است. »

اما در زمینه داشتن زبانی نمادین و تفسیرپذیر، (11) در واقع هنر با این خصلت حس کنجکاوی انسان را برمی انگیزد، حسی که غیرمستقیم است بدین باور که:

بهتر آن باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران

هایدگر در همین جهت می گوید: «هنر اشارتی روی پنهان کرده است که چیزی نمی گوید اما از چیزی ناگفتنی خبر می دهد.» یا به قول بابک احمدی: «در واقع هر گاه به یاری نشانه های زبانی و مفهوم سازیهای فلسفی و منطقی و علمی نتوانیم واقعیتی، رویدادی یا تجربه ای انسانی را بیان و به دیگری منتقل کنیم به هنر پناه می بریم. (12) هنر مسیری را در زندگی آدمی می گشاید که با پای چوبین خردورزی و منطق استدلالی نمی توان از آن گذشت چرا که همواره معنای سخن یا متن یا کلام به تاخیر می افتد»، اما هنر شاید به دلیل بازگشتش به حس انسانی و شاید به خاطر تکیه اش به شهود و مکاشفه در انتقال تجربه های درونی و باطنی (13) و در حال نمادین بودن، ویژگی منحصربه فرد تفسیرپذیری خویش را داراست.

چرا تفسیرپذیری و توانایی تاویل مهم است؟ به قول آدرنو: «آنچه در آغاز نوآوری بود، خیلی زود به عادت و سنت بدل شد» (14) یا به گفته برتولت برشت: «واقعیت دگرگون می شود، سپس برای نمودن آن شیوه های نمایش باید دگرگون شود وانگهی آنچه دیروز مردم پسند بود امروز دیگر چنین نیست، زیرا مردم امروز همان نیستند که دیروز بودند» (15) و صد البته که تغییرات شگرف علم و عدم قطعیت (نسبی گرایی) پذیرفته شده در این حوزه و... شرایطی را به وجود آورده است که همراه با انقلاب فن آوری جهان با تعارض و تضاد نسلها (16) مواجهیم که ریشه ای به قدمت تاریخ دارد و به قول شاه نعمت الله ولی:

دختران را همه جنگ است و جدل با مادر پسران را همه بدخواه پدر می بینم

از آن طرف نوع تبلیغات و مسایل مربوط به مصرف گرایی و... در جهان بی بندوبار (17) که مایل به حرکت به سمت یک کاسه شدن یا جهانی شدن (Globalization) می باشد قرار گرفته ایم، در جهانی که به قول کارل (18) یاسپرس کوچکتر از گذشته است، علاوه بر این، مد و مدگرایی بنا به شرح «ژان استوتزل و فلوگل مؤلفه ای قابل توجه گردیده است.

به هر روی، در چنین شرایطی با درک این که حقیقت جاودانه است، مساله، وجود گوناگون می یابد اما جاودانگی قیقت به منزله ثبات در فهم حقیقت و درک یکسان آن در زمان، مکان و میان آدمیان نیست این «من » هستم (من مثالی) که حقیقت را معنا می کنم، و این معنا، معنایی است که من از آن حقیقت، دریافته ام، و بنا به من درونی آن را تفسیر کرده ام، اما این من، من یکسان همه نسلها نیست نسل دیروز و فردا متفاوت از من امروز هستند اما به این معنا نیست که حقیقت را نمی فهمند بلکه حقیقتی را که من می فهمم نمی فهمند به عبارت دیگر به قول جامی:

حقیقت را به هر دوری ظهوری است ز اسمی بر جهان افتاده نوری است.

جانت ولف در تولید اجتماعی هنر بزیبایی این مفهوم را تبیین می نماید: «چگونگی ترجمه یا تفسیر ما از آثار خاص همواره به وسیله جهان نگری خود ما و وضعیت ما از لحاظ ایدئولوژی تعیین می شود». (19)

اما باید بپرسیم، این حقیقت که هر نسل تنها قادر است بخشی از آن را درک کند و کنه و ذات آن تا روز حساب بر کسی معلوم نمی گردد، چرا به سبب ارتباطش با هنر محبوب است؟ شاید مهمترین جلوه حقیقت امید و روشنی نهفته در آن است. پنجره ای فراروی وضعیت موجود و دشواریهای ممکن، پنجره ای گشوده شده از امید، عشق و تکامل با چشم اندازی ما است. به قول برشت: «اهمیت انسان در این است که بتواند دنیای بهتری تصور کند». (21) این دنیای بهتر، این آرزوها و خواستها که به شکل خواهشی ابدی تجلی می کند و هرگز امکان حصول به نهایت آن ممکن نمی شود، حقیقت است. در واقع روی همین خصلت امیددهندگی و روشنایی است که خداوند به آن توجه خاص می نماید، چنان که کتاب مقدس عهد جدید را مژده نامیده اند و در قرآن کریم، خداوند، پیامبر عظیم الشان را «بشیر» می نامد. بشارت دهنده به امید و زیبایی، به بهشت زیبایی که فراروی ماست «و ما ارسلناک الا مبشرا ونذیرا» و در سوره مبارکه بقره می فرماید: «وبشر الذین آمنوا وعملوا الصالحات ان لهم جنات » رمان به عنوان جزیی از هنر علاوه بر خصیصه ها و خصلتهای عام هنر، دارای شاخصه های ویژه خویش نیز هست.

رمان نویس کیست و رمان چیست؟

ارنست کارسیرو می نویسد: «همان گونه که دانشمند کاشف قوانین و حقایق این جهان است رمان نویس کاشف صورتهای جهان است.» لوکاچ نیز گفته است: «رمان (ریمنی) [Demoniaque] یعنی جستجوی ارزشهای اصیل در جهانی تباه شده(22) از آن سو می دانیم که متفکران اغلب برآن اند که رمان زاییده جامعه صنعتی و نوع خاص نگرش به انسان به عنوان انسان است، لوکاچ در این باره می گوید: «آگاهی بورژوایی با پیدایش خویش بلافاصله ضد خود را نیز که جستجوی ارزشهای کیفی باشد پدید آورده و همین جستجوی کیفی محور اندیشه های رمان را می سازد (23) بنابر همین اصل میلان کوندرا می گوید: «رمان امانت دار گوهر گمشده عصر جدید است، گوهری که در خرد زمان نهفته است، خرد زمان به اندیشه اصیل انسانی احترام می گذارد و آفرینش غنی فرهنگی را پاس می دارد. رمان درصدد درک عمیق زمان است، راه رمان همچون پدیده ای تاریخی به موازات عصر جدید ترسیم می شود و روح پیچیدگی را بیان می کند (24) بنابراین به نظر می رسد که رمان باید دارای ویژگیهای ذیل باشد:

1 - رابطه و نسبت با حقیقت

2 - زبان نمادین و تفسیرپذیر

3 - کنش زیباشناسانه

4 - تفاوت با علوم محض و نمایش اندیشه خاص

5 - مشخص نمودن رابطه انسان با محیط (یا تعریف انسان و به عبارتی جایگاه انسان در هستی)

6 - نوآوری و بدعت خاص در نمایش واقعیت

7 - ارزشهای اصیل مشخص شده

8 - چگونگی و درک زمان و پیچیدگی لحاظ شده در زمان

اما هنگامی که از رمان تاریخی بحث شود صفتی «تاریخی » بدان افزوده شده است، یعنی رمانی دارای ویژگیهای تاریخی. برای درک این گونه رمان می بایست تاریخ را شناخت و کارکرد و رسالت آن را مورد توجه و مداقه قرار داد.

تاریخ چیست؟

گرچه نمی توان تعریفی جامع و مانع از تاریخ ارائه نمود، اما تاریخ را در لغت، وقت شناسی گفته اند.

موضوع علم تاریخ و کارکرد آن; نشان دادن حالات و حوادث مربوط به پیشینیان و دستیابی به تجربه ای است که انسان را به دگرگونیهای زمان آگاه کند و از زیانهایی که گذشتگان بدان مبتلا گشته اند برکنار دارد. (25)

پس می توان گفت که تاریخ بررسی انسان و زمان و حالات عارض شده بر انسان است. و به منظور بهره وری از آن باید در جهت تعالی، بسط و شیوع یا رفع و محدودیت هنجارهای خاص مورد توجه قرار گیرد. قرآن مجید این معنا را بخوبی تبیین نموده است [اعراف /176: (فاقصص القصص لعلهم یتفکرون)].

به هر حال در علم تاریخ نیز مؤلفه هایی نظیر بی طرفی، اسناد متقن و... باید لحاظ گردد، در عین حالی که به نظر می رسد برای شناخت و درک تاریخ کشف و شهود (خلاقیت و نبوغ خاص) الزامی است. امام علی علیه السلام در نهج البلاغه (نامه سی ویکم) می فرمایند:

«هر چند که من به اندازه تمامی نسلهای گذشته عمر نکرده ام، اما در کار و کردارشان نیک نگریسته ام، در اخبارشان اندیشیده و در آثار به جا مانده از آنها سیر کرده ام آنچنان (چندان) که خود یکی از آنان شده ام. حتی می توانم ادعا کنم که جریان زندگی گذشتگان را لمس کرده ام، گویی با اولین تا آخرینشان زیسته ام (26)

مجموعه این ویژگیهاست که سبب می شود داستانهای تاریخی از خود تاریخ کاربرد و گستره عظیمتری داشته باشد. فرانتس روزنتال (27) در این مورد می گوید: «یکی از واقعیتهای بارز و برجسته ادبیات عرب این است که داستان بلند یا رمان در سطح گسترده ای با داستانهای بلند تاریخی عرضه و تصویر می شود... از طریق چنین داستانهای بلندی بود که تاریخ به اعماق قلوب مردم نفوذ کرد و کودکان به درک و دریافت اسلام به منزله پدیداری تاریخی نایل شدند... کهنترین داستان بلند تاریخی پیش از عصر استحکام علم و ادب اسلامی نیز وجود داشته است. به هر حال علاقه انفعالی نسبت به داستانهای بلند تاریخی همواره وجود داشته است. عناصر صوری تشکیل دهنده محتویات داستان بلند تاریخی مشابه عناصر تاریخ نگاری خبر است، هر چند ظاهرا رویدادهای جداگانه نسبت به کتابهای تاریخی با ملایمتی بیشتر در یکدیگر جاری می شوند. در واقع همانند هر اثر تکان دهنده قدیم یا جدید، وقفه ای در آنها روی نمی دهد... گفتارها بلندتر و مکررتر است، جنگها وحشیانه تر از تواریخ واقعی است... شعر جزء جداناپذیر و مهم داستان بلند تاریخی است. در کنار این روند با ظهور اسلام به خاطر تاثیر شگرف داستانهای تاریخی قرآن بخش عظیمی از داستانهای واقعی را تحت عنوان داستان راستان نقل کرده است.

(سوره های انعام /25، انفال /31، نحل /24، مؤمنون /83، فرقان /5، نحل /68، احقاف /17، قلم /15، مطففین /13). این داستانها حقیقی است. همچنان که در سوره مبارکه آل عمران آیه 62 می فرماید: «ان هذا لهو القصص الحق » اما داستان حقیقی ای که در آن (یوسف /111): «لقد کان فی قصصهم عبرة لاولی الالباب » و از منشا وحی خداوندی است (یوسف /3): «نحن نقص علیک احسن القصص بما اوحینا الیک هذا القران وان کنت من قبله لمن الغافلین » لذا نوعی ویژگی و کلیت اساسی را که مبنا قرار می گیرد به ما ابلاغ می کند: «داستان تاریخی - مذهبی باید واقعی باشد.» [رمان گرچه با داستان تفاوت دارد، اما در این ویژگیها و اصول مشابه داستان در سطحی فراگیرتر است.]

تفاوت رمان تاریخی با تاریخ

تاریخ:

1 - تاریخ قضاوتی بی طرفانه از وقایع و حوادث است.

2 - بندرت فرد (مگر به عنوان شخص حقوقی نظیر شاه، رییس جمهور،...) مورد توجه قرار می گیرد.

3 - زندگی، حوادث، انگیزه های شخصی، خانوادگی و روانی کمتر مورد توجه است.

4 - گرچه فایده تاریخ عبرت گرفتن است، اما قضاوت در حوادث صورت نمی گیرد.

5 - تخیل و جزییات، اندیشه شخصی و... فرد در تاریخ نقش ندارد.

رمان تاریخی

1 - غالبا بنا به رسالت رمان که دیدی فراگیر از زندگی است (برگ اسنویس) و نسبتی که با حقیقت می سازد، نمی تواند بی طرف باشد.

2 - رمان تاریخی در بیان جزییات زندگی، اشخاص، صحنه ها،... با دقت و وسواس عمل می کند.

3 - رمان تاریخی غالبا ناظر به نوعی فایده (عبرت) است و از آن جا که راجع به زندگی سپری شده بحث می کند در ساختار خود، چه پنهان و چه آشکار، عبرت رمان را بیان می دارد.

4 - رمان نویس فعال است. تخیل، بازسازی و اندیشه شخصی خود را به عنوان پدیدآورنده در متن داخل می کند.

اما رمان تاریخی - مذهبی

از سوی دیگر قید «مذهبی » در رمان تاریخی، الزامات خاص دیگری را نیز به همراه دارد. مذهب به معنای راه و روش و طریقه در اصطلاح مجموعه ای از اصول، قواعد و قوانین دانسته می شود که پذیرش و عمل به آن لازمه پیروی از آن مذهب است. هنگامی که سخن از رمان تاریخی - مذهبی به میان می آید غرض از مفهوم «مذهب »، «اسلام » است، یعنی رمانی که تاریخ اسلام را در نظر دارد و مجموعه اصول، سنن، قواعد و حرمتهای اسلامی را در برمی گیرد، که از قرآن، سنت، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه و زندگی ائمه اطهارعلیهم السلام، عقل و اجماع منشا گرفته باشد.

آیا در ایران تاکنون رمان تاریخی - مذهبی داشته ایم؟

در مورد شکل گیری پدیده رمان جای بحث وجود دارد، اما راجع به رمان تاریخی - مذهبی به نظر می رسد که هنوز در ایران شکل نگرفته، لیکن پس از انقلاب اسلامی تلاشهای گسترده ای در این زمینه صورت گرفته است - اما قبل از تبیین این موضوع بایسته است ویژگیها و اختصاصات کلی این نوع را بررسی کنیم. رمان تاریخی - مذهبی می باید دارای ویژگیهای ذیل باشد:

1 - نسبتی با حقیقت تاریخی و اسلامی برقرار سازد;

2 - زبانی نمادین داشته باشد;

3 - کنش زیباشناسانه در آن مشخص شود;

4 - مشخص شود که تفاوتی اساسی با علوم محض دارد;

5 - تعبیر اسلام از انسان و رابطه آن با محیط لحاظ گردد;

6 - نوآوری و ابتکار خاصی در نمایش واقعیت تاریخی اسلامی در آن وجود داشته باشد;

7 - ارزشهای اصیل مشخص شده اسلامی در آن تبیین گردیده باشد;

8 - نشان داده باشد که وضعیت به همان سادگی که پیرامون یک واقعه تاریخی نوشته می شود، نیست و عوامل متعددی در زمان خاص درگیر با آن می باشد;

9 - مشخصات ساختاری رمان را داشته باشد;

10 - تفاوتهای اساسی با تاریخ، با درک زمان حال و پیچیدگی مسائل کنونی اجتماعی را لحاظ نماید.

پی نوشت ها و مآخذ

1- وزیری، علینقی، زیباشناسی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، 1338، نیز نگاه کنید به:

رید، هربرت، معنی هنر، ترجمه نجف دریابندری، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ چهارم، 1371، ص 5: «هنر هم مانند دیانت صورت آرمانی شده طبیعت بود و بخصوص صورت آرمانی شده انسان بود.

شاربونیه، ژرژ، مردم شناسی و هنر (گفت وشنودی با کلودلوی استروس)، ترجمه حسین معصومی همدانی، تهران، نشر گفتار، ص 95: «... هنر بالاترین مرتبه تسخیر طبیعت از سوی فرهنگ است ».

رید، هربرت، فلسفه هنر معاصر، ترجمه فرامرزی، تهران، نگاه، 1362، ص 22: «انسان در نخستین وحدت بی تاملش با طبیعت برای فرافکنی احساسهایش فقط به صورت ذهنی نیاز داشت. انسان به عنوان فردی خودآگاه که از دیگر اجزای آفرینش جدا شده بود برای بیان بودنش به زبان نمادها نیاز داشت، پدید آمدن آن نیاز نه تنها سبب پیدایش نمادهای مفهومی... گردید بلکه دهها نهاد تجسمی هم آفرید».

در معنی هنر نیز نگاه کنید به:

قائمی دکتر علی، دیدگاه اسلامی هنر، قم، نشر الهادی، بی تا، ص 6:«برای هنر تعاریف متعددی را ذکر کرده اند که ما از میان آنها چند نمونه زیر را برگزیده ایم: «هنر فعالیتی است که زیبایی را نمودار می سازد

«هنر نوعی شناخت واقعیت از طریق تجربه است با تاکید بر کیفیت و به اتکای یک فلسفه ».

«هنر تحقق زیبایی در قلمرو روح آزاد انسانی است

رید، هربرت، معنی هنر، همان: «کاملترین تعریف هنر آن است که هنر را شهود [intuition] صاف و ساده بدانیم ».

2- مردم شناسی و هنر، همان، ص 94.

3- کاسیرر، ارنست، فلسفه روشن اندیشی، ترجمه نجف دریابندری، تهران، خوارزمی، 1372، ص 355-350.

نیز: صفریان، رضا، تاملاتی در مساله هنر، تهران، محیط،1363، ص بیست وسه: «حقیقت... تحقق ماهیت جهان عینی در ذهن انسان...»

4- فلسفه روشن اندیشی، ص 355-350.

نیز: قائمی، علی، دیدگاه اسلامی هنر، قم، الهادی، بی تا، ص 13 - زیبایی را نوع اتصال به خداوند می داند [همچنان که در مفاتیح الجنان، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ص 184، ذیل دعای سحر آمده است: «اللهم انی اسئلک بجلالک کله...]

5- فلسفه روشن اندیشی، ص 355-350.

6- مددپور، محمد، تجلی حقیقت در ساحت هنر، تهران، برگ، 1372، ص 43.

7- احمدی، بابک، حقیقت و زیبایی، (درسهای فلسفه هنر)، تهران، مرکز، 1374، پیشگفتار 2.

8- حقیقت و زیبایی، ص 46.

9- پاشا ابراهیم، طرحی برای مطالعه هنر از دیدگاه جامعه شناسی، تهران، توشه، 1355، ص 31.

10- نیز: دورانت، ویل وآریل: تفسیرهای زندگی، ترجمه ابراهیم مشعری، تهران، نیلوفر،1369، ص 9:... ادبیات کمابیش... نوعی وحی آسمانی، نوعی بازآفرینی معجزه آسای جهان و زندگی شد...

11- رافائل، ماکس، کوششی برای شناخت هنر، ترجمه محمدتقی فرامرزی، بی نا، بی تا، بی جا، ص 42، ... هنر سلسله مراتب ارزشهایی را که از نسبیت خود مطلع اند، به جای نظم عینی اشیا و ادراکات حسی می نشاند.

12- حقیقت و زیبایی (درسهای فلسفه هنر، پیشگفتار، یک.

13- همان، پیشگفتار 2.

14- ولف، جانت، تولید اجتماعی هنر، ترجمه نیره توکلی، تهران، مرکز،1367، ص 115-114.

نیز: دورانت، ویل، مشرق زمین گاهواره تمدن، ترجمه احمد آرام، پاشائی... انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ص 727: «زیر آسمان هیچ چیز کهنه تر از هنجارشکنی نیست

15- همان، ص 116.

16- گی، روشه: تغییرات اجتماعی، دکتر منصور وثوقی، تهران، نشر نی، 1374، چاپ ششم، ص 224: «با شهرنشینی و ورود به بخش صنعت) برخورد نسلها نیز خود می تواند در درون خانواده و در درون تمامی جامعه به صورت برخورد شدیدی درآید...

17- یاسپرس، کارل، آغاز و انجام تاریخ، ترجمه محمدحسن لطفی، چاپ دوم، تهران، خوارزمی،1373، ص 263.

18- همان، ص 169-168.

19- تولید اجتماعی هنر، ص 124.

20- علوی مقدم، «شعر متعهد»، نگاه حوزه، ش 35-34، دی و بهمن 1376، ص 39-38.

ساموئل جانسون: وظیفه نویسنده و شاعر همواره این باشد که دنیا را از آنچه هست، بهتر کند...

نیز: همان، ص 49 مقاله «هنر طبیب دل »: «زبان هنر از آنجا که از مصادر شهود بهره می گیرد و هم سیرت و مسلک دل آدمی است بیش از هر زمان دیگری قادر است تا عمق روح را درنوردد».

نیچه: «هنر زندگی را ممکن و شایسته زیستن می کند

21- برشت، برتولت، من برتولت برشت، انتخاب و ترجمه بهروز مشیری، چاپ سوم، تهران، امیرکبیر، ص 46.

22- ایرانیان، جمشید، م، واقعیت اجتماعی و جهان داستان، تهران، امیرکبیر، 1358، ص 22-21.

23- همان، ص 238.

24- کوندرا، میلات، هنر رمان، ترجمه دکتر هرمز همایون پور، تهران، گفتار، 1372، سی ودو، ص 42 و 48.

25- ورجاوند، پرویز، پیشرفت و توسعه بر بنیاد هویت فرهنگی، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1368، ص 19: امه سزر: «نزدیکترین راه به جهان آینده تعمق در گذشته است.

taleb Ebrahim (Ahmad) Alger 1973Dela decolonisation ala Revalution culturalle.

26- نهج البلاغه، ترجمه و شرح فیض الاسلام، (بی جا، بی تا، 1351)، ص 915-914.

27- روزنتال، فرانتس، تاریخ و تاریخ نگاری در اسلام، ترجمه اسدالله آزاد، مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، صص 212-211.

 

 

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه
تصاویر
  • رمان تاریخی - مذهبی؛ بایدها و نبایدها
ثبت امتیاز
اشتراک گذاری
نظر جدید

جستجو